به دنبال خدا نگرد
خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد
خدا آنجاست
در جمع عزیزترینهایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آنجا نیست
او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط یک چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما، از خانه بدن، با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آیی
دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
و با بی پروایی از آن درگذریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند است
و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند
خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:
آیا "زندگی" را "زندگی کرده ای"؟!
همواره موتورهای جستجو بر اساس متن تایپ شده توسط کاربر، به جستجوی تصاویر میپرداخته اند. از دو روز پیش اما موتور جستجوگر گوگل قابلیت جدید و شگفت انگیزی را ارائه کرده است که کاربر را قادر میسازد تا به شکل معکوس به جستجوی تصاویر بپردازد. یعنی به جای تایپ کردن، میتوان از یک عکس برای شروع جستجو استفاده کرد. گوگل حالا به کاربر اجازه میدهد که تصویری را آپلود کند و ببیند آن تصویر در چه سایتهایی وجود دارد یا اساسا آن عکس مربوط به چه شخص، محل، چیز (شیئی یا حیوان) یا اثر هنری است! با این قابلیت جدید کاربر میتواند به سرنخ هایی در مورد عکسی که در اختیار دارد پرداخته و اطلاعات بیشتری را در مورد آن عکس بدست آورد. همچنین این قابلیت جدید امکان یافتن منبع اصلی تصاویر ویرایش شده یا بریده شده را در نت فراهم می آورد
http://www.google.com/insidesearch/searchbyimage.html
کتابدار یا اطلاع رسان : ما که هستیم؟
مشکل از کجاشروع می شود؟ از کی شروع می شود؟ منشا آن چیست؟
از خودکتابداران؟ از دانشجویان این رشته؟ ازفرهنگ مردم؟
خود راکتابدار بدانیم یا اطلاع رسان؟ آیا کتابداری بدانیم که صرفا با کتب و مجموعه منابع سروکاردارد و وظیفه او تنها امانت دادن کتاب وجریمه کردن آن هنگام تاخیر در بازفرستادن مجموعه است؟ (که امیدوارم این گونه نباشیم).آیا اطلاع رسانی بدانیم که می توانیم با کیفیت ترین منابع را در کمترین زمان و هزینه در اختیار کاربر قرار دهیم؟ ( آیا واقعاً اطلاعات خود را به اندازه ای بالا برده ایم که این ادعا را داشته ایم!!!!!!!!!!!!!!!!! )
شاید اگربخواهیم مشکلات موجود در رشته خود را بررسی نماییم با بیان هر مشکل، به مشکل جدیدتری برسیم. اما بهتر است کمی به خودمان، آینده کاریمان و به اطلاعات خود بنگریم؟
برخی ازدانشجویان کتابداری مشکل و مسئله این رشته را نداشتن فرهنگ مردمی و عدم شناخت آن توسط مردم می دانند. شاید نظر آنها تا حدودی درست باشد اما به نظر می رسد مشکل ازاین جا شروع نمی شود. فرض کنید شما در رشته دیگری که بسیار محبوب مردم است تحصیل می کردید و فرد دیگری از دوستان شما در رشته کتابداری واطلاع رسانی. نظر شما نسبت به او چگونه بود؟ آیا باز هم می توانستید از عدم فرهنگ صحبت کنید؟ واکنش شما نسبت به او چه بود؟ مشکل رشته یک بعدی نیست بلکه چند بعدیست. اگر ما دانشجویان کتابداری(که با افتخار می گویم کتابداری) از مردم انتظار دیگری داریم. آیا به کسب مهارت های قابل توجه و اطلاعات روزآمد و در نهایت رضایت خاطر، حتی از خودمان پرداخته ایم؟
چرا رشته های دیگر پیشرفت نموده اند؟ چرا مورد قبول جامعه واقع شده اند؟ اگر به گذشته دندانپزشکان توجه کنیم، افرادی نظیر سلمانی ها، دلاک ها، عطارها به مداوای دندان می پرداختند ، هم اکنون آنها برای خودشان ارزش بسیاری قائل شده اند در حالیکه گذشته ی رشته ما به دانشمندان و اندیشمندانی فرهیخته ای نظیر فارابی، آشوربانیپال و... برمیگردد. تا زمانی که به خودمان و رشته امان اعتماد نداشته باشیم نمی توانیم ارزش خود را بشناسیم.
اگر ما انتظار شآن اجتماعی و برخورداری از جایگاه مطلوب در جامعه را داریم می باید سعی نماییم حتی چند لحظه که شده به رشته خود فکر کنیم، هدف خود را از آمدن به دانشگاه مشخص نماییم، فکرهای خلاق خود را عملی بخشیم، با همفکری هم سعی در حل مشکلات و بیان ایده های جدید داشته باشیم، جلسه هایپرسش و پاسخ تشکیل دهیم، از بحث های خسته کننده، بررسی این موضوع و آن موضوع خارج شویم و به مسائل ریشه ای و حل آنها ( با تاکید ) بپردازیم.
زمانی که بتوانیم حرفی برای گفتن به جامعه خود داشته باشیم آن گاه تفاوتی نمی کند که نام مان کتابدار باشد یا اطلاع رسان. آن چه که مهم است، آن است که بدانیم در هر رشته ای که تحصیل می کنیم، سعی در بهبود و ارتقای آن رشته داشته ایم و بهترین آرزوهایمان را در رابطه با آن تحقق بخشیده ایم.
و بدانیم
ما در هر لحظه و در هرکجا و هر جایگاه می توانیم و توانسته ایم بهترین باشیم